مثلث_خود_مشغولي

مثلث خود مشغولي چيست؟
رنجش،
عصبانیت
ترس
مثلث خودمشغولی را به وجود می‌آورند.
تمام نواقص اخلاقی از این سه واکنش سرچشمه می‌گیرند.

خودمشغولی منشا عدم سلامت عقل وروح ماست.
رنجش واکنش ما در برابر گذشته‌مان است. از این طریق ما دوباره به گذشته باز می‌گردیم و در آن زندگی می‌کنیم.
از سوی دیگر عصبانیت روش رویارویی ما با زمان حال و واکنشی به منظور انکار واقعیت است.
ترس احساسیست که وقتی ما به آینده‌مان فکر می‌کنیم دچار آن می‌شویم و به بیان دیگر واکنش ما در مقابل ناشناخته‌ها و احساس نگرانی از به وقوع نپیوستن رویاهایمان است.
هر سه‌ی این احساس‌ها عوارض خودمشغولی است......
این واکنش‌ها در مقابل آدم‌ها و مکان‌ها و وقایع گذشته و حال و آینده زمانی ظاهر می‌شود که انتظارات ما از آن‌ها برآورده نشود.
ما می‌توانیم از خودمشغولی رهایی پیدا کنیم و پذیرش را جایگزین رنجش،
محبت را جایگزین عصبانیت
و ایمان را جایگزین ترس کنیم.

دزد_کیست

دزدی مرتبا به دهكده اي ميزد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ دزد را یافتند، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ! ﯾﮑﯽ گفت: ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎیش ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ های ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ... ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﻣﺮﺩﻡ! ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩ ﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩند ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ. ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺪﺧﺪﺍ میﮔﻔﺖ: ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ میﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮﺳﻨﮕﻬﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ. ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ، ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷت.

 

پیرمرد_و_کارگر

پیرزنی برای سفیدکاری منزلش کارگری را استخدام کرد.
وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت.
اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است.
او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد.
در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد.

پس از پایان سفیدکاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
پیر زن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟ کارگر جواب داد: «من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست. پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست. به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.» پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد. زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد.

 

پول_و_آرامش

در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ...
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ...
کفاش شکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر ...
تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت ،
کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت :
بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده .

قفل_در

می گویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند .
پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند. به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.
به این ترتیب دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که « ایاز مردی درستکار است . آن لباس های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود.

 

زباله_های_ذهنی

اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چنددقیقه فراموش می‌کنند،
اما یک اهانت را سال‌ها به‌خاطر می‌سپارند.
آن‌ها مانند آشغال ‌جمع‌کن هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست ‌سال پیش به آن‌ها شده با خود حمل می‌کنند و بوی ناخوشایند این زباله‌ها همواره آنان را می‌آزارد.
برای شادبودن باید بر «افکار شاد» تمرکز کنید و باید ذهن خود را از زباله‌های :
تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید 

خوشبختی گاهی آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش، که حسش نمیکنیم!

چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم، خوشبختی بود.
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن، خوشبختی بود.
خنده های کودکیهامان، شیطنت ها، آهنگ های نوجوانیمان، خوشبختی بود.

اما ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم، چای را با غرغر خوردیم که کمرنگ یا پر رنگ است، سرد یا داغ است.
زور زدیم تا دستمان را از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم.
گفتند ساکت، مردم خوابیده اند و ما غرغر کردیم و توپمان را محکمتر به دیوار کوبیدیم.
خوشبختی را ندیدیم یا نخواستیم ببینیم شاید.

اما حالا دوست نازنینم، هر‌کجا که هستی، هر چند ساله که هستی، با تمام گرفتاریهای تمام نشدنی که همه مان داریم، امروز را قدر بدان، خوشبختی های کوچکت را بشناس و باور کن، عشق را بهانه کن، برای بوییدن دامان مادرت که هنوز داریش، برای بوسیدن دست پدرت که هنوز نمیلرزد، هنوز هست.
بهانه کن برای به آغوش کشیدن یک دوست،
رفیق جانم، خوشبختی ها ماندنی نیستند،
اما میشود تا هستند زندگیشان کرد، نفسشان کشید...

چایت را بنوش
نگران فردا نباش
از گندمزار من و تو
مشتی کاه میماند برای بادها

نیما_یوشیج

شاهکاری از حسین پناهی :

دلم میسوزد
وقتی میبینم
توی شهرداری
حقوق
آنهایی که جدول حل می کنند ،
بیشتر از
آنهایی است
که جدول تمیز می کنند !!!؟
سقف خانه ی ما سوراخ است،،
ولی در عوض مناره های مسجدِ خالی سر به فلک کشیده است..،،
همسایه مان هر ساله مکه میرود،،
میگوید خدا طلبیده
خدایا،،،
خسته نمیشوی از قیافه تکراریَش؟؟
دوستانت چه قیافه های خاصی دارند ...،،
ریش،،
تسبیح،،
سجاده،،
با اسمت چه احترامی دارند . . .
اگـــــر دوست بی ریش و تسبیح قبول میکنی،،
ما هم هستیم . . .!!!
اینجا میگویند برو دعایت را به فلانی بگو،،،
پیش خدا آبرو دارد،
شاید دعایت پذیرفته شود . . .
خدایا نگو که پارتی بازی به عرش هم رسیده!!!!
من به این جماعت دیوانه کـافر شده ام
فقط تورا میشناسم و بس...
مقدس ﺗﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻧﯿﺎ
ﻧﻪ ﮐﻌﺒﻪ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﻭﺍﺗﯿﮑﺎﻥ
ﻧﻪ ﺑﯿﺖﺍﻟﻤﻘﺪﺱ
ﻧﻪ ﺗﺒﺖ
ﺑﻠﮑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺮﻣﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ
مرا به کعبه چه حاجت
طواف می کنم “مادر و پدري " را که برای لمس دستانش هم وضو باید گرفت


ذکرها سه دسته هستن :

✅یه دسته پاک کننده هستند 
گناه و زشتی رو پاک میکنن
مثل : «استغفرالله»

✅یه دسته مدادند
برامون حسنه مینویسند
مثل : «الحمدلله»،«سبحان الله» ،«لااله الاالله»

✅و اما یه ذکری هست
که هم پاک  می کنه و هم مداده ،
گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات مینویسه!!..
و آن :
صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خلاصه ی آرامش

•حرف زدن کمتر،
عمل بیشتر

•حرص کمتر،
بخشش بیشتر

•نگرانی کمتر،
خواب بیشتر

•رانندگی کمتر،
پیاده روی بیشتر

•عصبانیت کمتر،
خنده بیشتر

يوسف مي دانست که تمام درها بسته اند ؛
اما بخاطر خدا و تنها به اميد او ،
به سوي درهاي بسته دويد و تمام درهاي بسته برايش باز شد ...
اگر تمام درهاي دنيا هم به رويت بسته شدند ؛
تو هم بخاطر خدا و با اعتماد به او ، به سوي درهاي بسته بدو ، چون :
خــداي تــو و يوســف يکـيــسـت ...

 

💠 رسول خدا (ص) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد .
آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم

🔸 آثار و برکات صلوات ص ۳۰

🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂

💠 رفع عطش قیامت :

خدا وحی کرد به حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام):

ای موسی! دوست داری عطش قیامت تو را در نیابد و در مواقف آن روز تشنه نباشی؟

عرض کرد: بلی ای پروردگار جهانیان . خطاب رسید : امروز در دنیا بر حبیب من صلوات فرست تا فردا از تشنگی قیامت ایمن باشی.

🔸 آثار و برکات صلوات ص ۱۵۱

🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂

💠 مانع غیبت :

روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر (علیه السلام) شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است و هر چه آنها را نصحیت می کنم و آنها را منع از غیبت می کنم ، به حرفم اعتنایی نمی کنند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند . چه کنم ؟
حضرت الیاس (علیه السلام) فرمود : چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند ، بگو:

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد

پروردگار ، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلوی این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود .
سپس حضرت خضر (علیه السلام) فرمود : وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد

حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند.

بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ


ذڪرهاے آرامش دهنده:ايي كه هر وز بايد هر كدام را ده بار خواند

براے هر ترسے : <لا إلہ إلا الله>

براے هر غم واندوهے : <ماشاء الله>

براے هرنعمتے : <الحمد لله>

براے هرآسایشے : < الشڪر لله>

براے هرچیزشگفت آورے : <سبحان الله>

براے هرگناهے : <أستغفر الله>

براے هرمصیبتے: <إنا للہ و إنا إلیہ راجعون>

براے هرسختے ودشوارے : <حسبی الله>

براے هرقضا وقدر : <توڪلت علے الله>

براے هرطاعت وگناهے(آمرزش گناهان،وسوسہ شیطان و..):
<لاحول ولا قوه إلا باللہ العلے العظیم

💠از خیاطی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟


💠از خیاطی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت: دوختن پارگی های روح و دل با نخ توبه .

💠از باغبانی پرسیدند: زندگی یعنی چه ؟
گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها زیر نور ایمان .

💠 از باستان شناسی پرسیدند: زندگی یعنی چه ؟
گفت : کاویدن جانها برای استخراج گوهر درون .

💠از آیینه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت : زدودن غبار ایینه ی دل با شیشه پاک کن توکل .

💠از میوه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت : دست چین کردن خوبی ها در صندوقچه ی دل .

و اینک تو بگو زندگی یعنی چه ❓❓

خواص_دعای_فرج

آنکه زیاد بخواند↯
✨ ۷۰۰۰۰ گنهکار را شفاعت کند
✨ اجر خونخواهی حسین ؏ را برد
✨ فرشتگان دعایش کنند
✨ بشفاعت حضرت زهرا رستگار گردد

♥التماس دعا♥

یک داستان جالب ...
تازه عروسی کرده بودند. با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری به خانه شان بزنیم. خانه شان کوچک بود. یک پذیرایی دوازده متری داشتند. روی دیوار بالای پذیرایی یک قاب بزرگ خالی بود.
برای همه مان سوال شده بود. تا حالا ندیده بودیم کسی قاب خالی به دیوار پذیرایی خانه اش بچسباند.
عاقبت من طاقت نیاوردم و به نمایندگی از همه پرسیدم: این قاب خالی چیه!؟ نکند به زودی در این مکان عکس عروسی تان نصب می شود!؟ بچه ها خندیدند.
خودش هم لبخندی زد و جواب داد:نه. . . این قاب جای خالی عکس امام زمان است.
می خواهیم وقتی حضرت مهدی ظهور کردند و چهره شان را همه دیدند عکس شان را به دیوار خانه مان بچسبانیم. همه مان مات و مبهوت شدیم. یکی پرسید:
پس چرا از حالا قاب خالی زده ای به دیوار؟ هنوز که آقا ظهور نکرده اند. فوری جواب داد: همین دیگر...
می خواهیم همیشه یادمان باشد یک چیزی توی زندگی مان کم داریم.
هر لحظه که این قاب خالی را می بینیم یادمان می افتد که منتظر ظهور باشیم...
💚اللهم_عجل_لوليك_الفرج

داستان خواننده انگلیسی

ادامه نوشته

داستان  دریچه ای به سوی خوبی ها

ادامه نوشته

جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام

ادامه نوشته

🔴🔷 امام علی(ع):

✍ از زمین خوردن کسی شاد مشو ، که نمی دانی گردش روزگار برای تو چه در آستین دارد

آدم زنده به محبت نیاز دارد
و مــرده به فاتحـــه
ولی ما جماعت برعکسیم
برای مرده گُـل می‌بریم ،
و فاتحه زندگی بعضی‌‌ها را می‌خوانیم ...!!

#حسین_پناهی

رمز موفقیت

وقتی از «مایکل شوماخر»قهرمان هفت دوره از مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک جهان رمز موفقیتش را پرسیدند
او در جواب فقط یک جمله گفت:
«تنها رمز موفقیت من این است
زمانی که دیگران ترمز می گیرند من گاز می دهم!»

✅ مطالعه کن وقتی که دیگران خوابند .
✅ خود را اماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند.
✅ شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند.
✅ کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردنند.
✅ صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردنند.
✅ گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردنند.
✅ لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند .
✅ پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردنند.
و به خاطر داشته باش که موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن !!

از خدا خواستن شجاعت است ، بدهد نعمت است ندهد حکمت

از بنده خواستن حماقت است بدهد منت است ندهد ذلت.

 

دو چیز شما را تعریف میکند
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی؛
یکی دیروز و یکی فردا

دو شخص به تو می آموزد:
یکی آموزگار، یکی روزگار
اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت

آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن

همه يادشون ميمونه باهاشون چيكار كردى،
ولى يادشون نميمونه براشون چكار کردی.

میرزا جواد ملکی تبریزی:
سه عمل در نورانیت قلب بسیار موثر است:
1-خواندن صد مرتبه سوره قدر در شب جمعه
2_خواندن صدمرتبه سوره قدر در عصر جمعه
3-هر روز یک سجده طولانی با ذکر یونسیه

یا فاطمه ( س)ادرکنی:
☘امام صادق(ع):
سنگین ترین چیزی که در روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود
#صلوات برمحمّدواهل بیت اوست.
وسائل الشیعه،جلد۷ ،

✨ رَبِّ إِنِّی لِمَاأَنْزَلْتَ إِلَیَّ
مِنْ خَیرٍفَقِیرٌ

پروردگارا !

من به هر خیری که ،

برایم بفرستی ،

محتاجم !

📖

 

❄️💫عارفی را پرسیدند:
زندگی به جبر است یا بہ اختیار؟

❄️💫پاسخ داد:
امروز را به اختیار است تا چه بکارم. اما فردا جبر است. زیرا کہ بہ اجبار باید درو کنم هر آنچه بہ اختیار کاشتم.

 


 امام ﻋَﻠــﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ  فرمودند:

در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی:

🌸 ۱-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ.

🌸 ۲-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ.

🌸 ۳-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ.

🌸 ۴-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن.

🌸 ۵-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن.

🌸 ۶-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ.

🌸 ۷-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﯾتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ.

▫️ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص ۱۶۷